انتظار...

هرگز نمی توانیم انتظار ممتدِ 17 ساله یک مادر را درک کنیم.


خبر مهم!

ببینید دغدغه یک خبرگزاری رسمی کشور چه هست! سطح اطلاع رسانیِ رسانه های ایرانی واقعا غیر حرفه ای و پایین است. آیا مردم ما با چنین خبرهایی به آگاهی خواهند رسید؟

دیواری کوتاه تر از احمدی نژاد نیست


سه سال از دوران پر ماجرای محمود احمدی نژاد و دولتش می گذرد؛ اما بنا بر رسم همیشگی که دولت های جدید، دولت های گذشته را تخطئه می کنند، دولت یازدهم نیز با شدت و حدت زیادی، احمدی نژاد و تیمش را هدف قرار داده و مقصر تمام ناکامی های خود می پندارند. آن ها هر شکستی را در بخش های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دولت گذشته ربط می دهند؛ به طوری که گویی دیواری کوتاه تر از احمدی نژاد نیست. البته تردیدی نیست که دولت های نهم و دهم اشتباهات زیادی در بخش های اقتصاد، سیاست، و سایر مسائل خرد و کلان داشت؛ اما دولت کنونی به هیچ عنوان نمی تواند تمام کاستی های موجود را پای دولت های قبل بنویسد. با این حال معلوم نیست که حسن روحانی و معاونانش تا چه زمانی قصد دارند توپ ناکامی های خود را به زمین احمدی نژاد بیندازند.

سال 1392 دولت یازدهم با وعده های زیادی کار خود را آغاز کرد و در نخستین گام، سر میز مذاکرات هسته ای حاضر شد؛ چراکه حل مسائل و مشکلات اقتصادی کشور و معیشت مردم را در گرو رفع تحریم ها می دانست و بر توافق هسته ای تاکید فراوانی داشت. سر انجام توافق هسته ای شکل گرفت و در ازای امتیازات باور نکردنی به طرف های غربی، «بخشی از تحریم» ها صرفا «تعلیق» شد. مردم نیز که به این توافق دل بسته بودند و طبق وعده های رئیس جمهور انتظار داشتند اوضاع اقتصادی کشور و معیشت شان بهبود یابد، سر انجام دیدند و لمس کردند که انتظارشان بی مورد بوده و دولت آن ها را سرکار گذاشته است. با این حال اوضاع اقتصادی کشور نه تنها رو به بهبود نرفت، بلکه هر روز در اعماق دریای رکود، بیکاری و فقر غوطه ور شد. بی تردید اوج خشم مردم جایی بود که رئیس دولت یازدهم و جریان حامی وی پس از اجرای برجام، جمله «برجام معجزه نمی کند» را تکرار می کردند. اکنون که ماه ها از توافق هسته ای می گذرد، هنوز هم مقصر اصلی کسی نیست جز محمود احمدی نژاد. اگر امروز از دولت یازدهم بپرسیم چرا قدرت خرید مردم کاهش یافته است، می گویند تقصیر احمدی نژاد است. لابد محقق نشدن وعده های ایجاد شغل، سوء استفاده های غربی ها از توافق هسته ای، رکود شدید، ورشکستگی صنایع و بنگاه ها در سه سال اخیر نیز تقصیر احمدی نژاد است.

اما آخرین افتخاری که نصیب دولت روحانی شده است، بحث داغ حقوق های نجومی مدیران دولتی است. حقوق هایی که سر به فلک می گذارند و باعث عصبانیت طبقات محروم جامعه می شوند. دریافت چنین حقوق های کلان در حالی است که کارگران معادن برای مطالبه حقوق ناچیز خود با مجازات های سنگین روبرو می شوند و کارگران صنایع با وجود سختی های فراوان، مطالبات شان ماه ها به تعویق میفتد. این بار هم دولت روحانی و رسانه های فرافکنِ حامی آن دیواری کوتاه تر از دولت قبل پیدا نکردند و سر رشته این حقوق ها را به دولت گذشته ارتباط دادند. بی گمان مردمی که سال 92 به روحانی و وعده های اقتصادی اش رای دادند، هیچگاه از مدیرانی که امروز زیر باد کولرهای گازی می نشینند و وام های کلان با سودهای بسیار پائین به خود می دهند، نخواهند گذشت. اگر دولت روحانی و جریان حامی وی که از بسیاری شکست ها فرار می کنند، این مسئله را قبول ندارند کافی است 342 روز صبر داشته باشند.


تابناک: مجتبی نیک اقبال 13/04/1395


پرواز ۶۵۵

یاد و خاطره مسافران پرواز ۶۵۵ گرامی باد.


زندگی ادامه داره...

چه خوبه که هنوز انسان های با مرام و دل پاک پیدا می شه؛ پس زندگی باید ادامه داشته باشه.

با افتخار در دفتر کارش...

می دزدند و با افتخار می گویند «همچنان در دفتر کارم هستم»

تولید مثل واقعی


به راستی دختران و پسرانی که فکر و ذکرشان ازدواج است و پس از ازدواج بی درنگ تولید مثل می کنند چیست؟ جالب است طبق نمونه های بی شماری که من دیده ام، اغلب این ها کسانی هستند که به لحاظ فرهنگی، اجتماعی  و اقتصادی در سطح پایینی قرار دارند و به نوعی طبقات پایین تر جامعه را تشکیل می دهند. آن ها با وجود مشکلاتی که دارند علاقه وافری به داشتن فرزندان فراوان دارند. حال در نظر بگیرید این فرزندان در چه بستری تربیت می شوند! بستری که در آن فقر، سطح پایین فرهنگ و نا آگاهی والدین بیداد می کند. به نظر من تولید مثل در این طبقه کاملا واقعی است؛ به این معنا که اگر صاحب فرزند شوند، عموما فرزندانی به وجود می آیند و رشد می یابند که از لحاظ اندیشه، جایگاه اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی دقیقا شبیه والدین خود هستند. از سوی دیگر شاید طبقه شهر نشین هم دچار اشتباه است که از داشتن فرزند خودداری می کند. آن ها در بهترین حالت خانواده های تک فرزند هستند. اگر جای این دو طبقه اجتماعی عوض می شد شاید کشور ما نیز به لحظ اقتصادی-اجتماعی به جرگه جهان اولی ها می پیوست.

پ.ن: خانواده ای را سراغ دارم که نان شب هم برای خوردن ندارند؛ اما سومین فرزند خود را هم در زودپز گذاشته اند. جالب است بدانید این بچه ناقص به دنیا خواهد آمد. مثال بعدی ای که به چشم می بینم، دختری 20 ساله است که هنوز مهر قواله ازدواجش خشک نشده حامله است. جالب است بدانید نا آگاهی و سنت زدگی در این خانواده بیداد می کند. مسائل خصوصی خانواده ها به خودشان مربوط است؛ اما قاچاقچیان، سارقان، متجاوزین به عنف و... در کدام بسترها تربیت می شوند؟