25 ساله شدم

25 ساله شدم؛ امروز بیست و یکم مرداد 1395 بود. روزی که بر خلاف سال های قبل کسانی بودند که این روز را به من شادباش گفتند. چه خوب است دوستان و همکارانی در کنارت داشته باشی تا سالگرد تولدت را تبریک بگویند. امروز به یاد سال های گذشته که تنهایِ تنهایِ تنها بودم افتادم، غمگین بودم؛ اما غمم شادی به همراه داشت. زندگی یعنی همین؛ زندگی یعنی بافت رشته های پیچ در پیچ روابط انسانی.چه زیباست این بافتنی.

پیامی از یک دوست و همکار

یکی از لذتبخش ترین روزهای زندگی من، ۱۷ مرداد، روز خبرنگار است. به همین مناسبت دوست و همکارم، پیام شیرین و هیجان انگیز زیر را برایم ارسال کرده است. صمیمانه از ایشان که پیشکسوت من هستند سپاسگزارم.


جناب نیک اقبال شما از دوستان و همکاران عزیزی هستید که دیدنتان همیشه موجب شعف و شادمانی بنده است همیشه ذوق، علاقه و پشتکار را در شما می بینم و به حق دوستتان دارم و همواره تحسینتان می کنم.

موفق و پیروز باشید

«لیلا  پوررمضان»

خودنمایی

خودنمایی ریشه در خودکم بینی دارد و خود کم بینی حاصل نداشتن عزت نفس است.

جلوه ها کردم...

جلوه ها کردم و نشناخت مرا اهل دلی

منم آن سوسن وحشی که به ویرانه دمید

«رهی معیری»