راه عدالت جنسیتی از فمینیسم نمی‌گذرد

تقریبا همه انگاره‌ها و الگوهای فکری جنبش فمینیسم بر اساس عنصر مردستیزی بنا نهاده شده و کسانی که به این جنبش معتقدند و از الگوهای فکری آن پیروی می‌کنند، دچار درجاتی از مردستیزی هستند.

فمینیسم به دلیل نقص‌های عمیق و ساختاری که یکی از آن‌ها همان مردستیزی است، قادر به حصول خواسته‌های باورمندانش نیست و عملا در عرصه مبارزه با مظاهر مردسالاری با شکست مطلق مواجه شده است.

رفتارهای رادیکال و نفرت‌پراکنی زنان و حتی برخی مردانِ باورمند به جنبش فمینیسم تحت پوشش مبارزه با مردسالاری نه فقط منجر به کاهش بی‌عدالتی جنسیتی نشده، بلکه شکاف و بدبینی میان مردان و زنان را به شدت افزایش داده است.

فمینیسم طی ۵۰ سال گذشته عملا هیچ دستاورد قابل توجهی برای زنان در بر نداشته است. هر تحول مثبتی هم که در جامعه زنان به وجود آمده، حاصل تلاش آن دسته از زنان و مردانی بوده که با استفاده از موقعیت خود در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و بدون رفتارهای مشمئزکننده الگوهای مردسالانه را تغییر داده‌اند.

همه حاصل فمینیسم برای زنان در سراسر کره خاکی را اگر جمع بزنیم چیزی جز موی کوتاهِ آبی و بنفش، کشیدن سیگار، کلفت کردن صدا و خشونت کلامی در برخورد با مردان نبوده است. اگرچه رسانه‌های چپ با این جنبش ورشکسته همراهی می‌کنند و صدایش را به دورافتاده‌ترین نقاط جهان می‌رسانند ولی در خوش‌بینانه‌ترین حالت فمینیسم را می‌توان صرفاً یک پُز روشنفکری برای ابراز وجود افراد میان‌مایه دانست.

بی‌تردید جست‌وجوی عدالت جنسیتی از مسیر چنین جنبشی که اساساً بازیچه و برده سیاسی جریان‌ چپ شده، خطای فاحشی است که نتیجه‌ای جز تباهی، بدبینی میان زن و مرد و بغض‌آلود کردن فضای جامعه ندارد.