حاکمان زیادی در خاورمیانه وجود دارند که سالهاست در مسند قدرت نشستهاند و بر کشورهای این منطقه فرمانروایی میکنند. یکی از آنها رجب طیب اردوغان است که از سال دو هزار و سه با عناوین نخستوزیر و رئیسجمهوری ترکیه قدرت را در دست دارد؛ با این تفاوت که او در نیمچهدموکراسی این کشور، رأی مردم را پشت سر خود دارد.
به زعم خیلیها، اردوغان «دیکتاتوری» است که حاضر نیست قدرت را رها کند و به بیش از بیست سال فرمانروایی خود در ترکیه پایان دهد؛ اما غالباً این نکته مهم فراموش میشود که او هر بار در رأس حزب «عدالت و توسعه»، قدرت را در دست گرفته، رأی اکثریت شهروندان این کشور را داشته است.
اردوغان حالا پنجه در پنجه رقیب قدرتمند خود «کمال قلیچدار اوغلو» انداخته و در حساسترین انتخابات ترکیه طی سالهای اخیر، خطر را بیخ گوش خود حس میکند. به ویژه اینکه «محرم اینجه»، رهبر حزب «مملکت» از انتخابات کنارهگیری کرده تا موضع قلیچدار در برابر اردوغان تقویت شود. آخرین نظرسنجیها نشان میدهد قلیچدارِ سوسیالیست از رقیبش پنج درصد جلوتر و آماده اعلام پیروزی پس از برگزاری انتخابات است.
اما کنار رفتن اردوغان از قدرت، یک ضربه بزرگ و اساسی به ترکیه است. این کشور تا پیش از قدرتگرفتن حزب عدالت و توسعه به رهبری او، چیزی شبیه همسایگان شرقیاش بود؛ مردمی فقیر، تولید ناخالص داخلی پایین، تعداد معدودی گردشگر و نرخ تورم بسیار بالا. شاید خیلیها ندانند این اردوغان بود که ترکیه را به کشوری قابل احترام تبدیل کرد. حالا احتمالاً با رفتن او و آمدن قلیچدار و افکار چپگرایانهاش معلوم نیست چه بلایی سر ترکیه هشتاد و پنج میلیونی خواهد آمد.
با توجه به تجربیاتی که چپها برای شهروندان سراسر جهان رقم زدهاند، میتوان حدس زد سیاستهای اقتصادی قلیچدار و ریختوپاشهایش منجر به افزایش تورم و گسترش فقر خواهد شد و با رویکرد ناسیونالیستی خود، این کشور را به انزوای جهانی خواهد برد. حال اینکه این کشور با ریلگذاری اردوغان، طی دو دهه گذشته به سمت توسعه زیرساختها، رفاه بیشتر و تبدیلشدن به قدرت منطقهای حرکت کرده است.
حزب اردوغان با تکیه بر «نوعثمانگرایی»، موازنه مثبت را وارد سیاست خارجی خود کرد و نهفقط روابط ترکیه را با دنیای غرب تحکیم بخشید، بلکه تعامل با کشورهای شرقی را هم را گسترش داد. پا گذاشتن به چنین مسیری صرفاً از عهده یک سیاستمدار رئالیست و مصمم برمیآید که هراسی از قدرتهای غربی ندارد. حاکمان زیادی در تاریخ بودهاند که برای چرخش به سمت روسیه و چین هزینههای گزافی دادهاند اما اردوغان اثبات کرده که میتوان با هر دو قطب قدرت رابطه گرم داشت و به بقای خود ادامه داد.
مردم ترکیه حالا در برابر دو انتخاب قرار دارند؛ یکی وعدههای پوپولیستی و شیرین و درِ باغ سبز را نشان میدهد و دیگری میگوید با رشد 5.5 درصدی، تولید ناخالص داخلی ترکیه را به 1.5 تریلیون دلار میرساند و تورم را هم دوباره تکرقمی خواهد کرد؛ اما جامعه ترکیه چند سالی میشود که تحتفشار تورم فزاینده بودهاند و اغلب آنها آنقدر خستهاند که وعدههای جذاب و کوتاهمدتِ قلیچدار را به برنامههای بلندمدت اردوغان ترجیح میدهند.
از سوی دیگر، اردوغان هم بیکار ننشسته و برای جلب نظر مردم، هفته گذشته حقوق کارمندان را 45 درصد افزایش داد و قبل از آن نیز گاز شهری را برای شهروندان ترکیه مجانی کرد. اما طبقه متوسط جامعه ترکیه نه به این اقدامهای سطحی، بلکه به سیاستهای او که معطوف توسعه اقتصادی ترکیه است، نظر دارند. همچنین نوعثمانگراییِ حزب عدالت و توسعه، اسلامگرایان و طبقه سنتی جامعه را هم به حامیان اردوغان تبدیل کرده و این یک برگ برنده در برابر قلیچدارِ سوسیالیست است.
با این همه، سرنوشت ترکیه روز یکشنبه 24 اردیبهشت یا احتمالاً در دور دوم انتخابات تعیین خواهد شد. مردم ترکیه در این رویداد ملی میتوانند به بقای اردوغان رأی بدهند یا کشورشان را به یک مرد لائیک و ملیگرا بسپارند. جدای از آثار انتخاب این دو برای ترکیه، احتمالاً مهمترین اثر انتخاب قلیچدار اوغلو به عنوان رئیسجمهوری ترکیه برای شهروندان ایرانی، سیاست او در ارتباط با ممنوعیت فروش واحدهای مسکونی به اتباع خارجی است.