سیاستگذاری و تصمیمگیری با دید کوتاهمدت برای مشکلات اساسی کشور از جمله خطاهای دولتها محسوب میشود. دولت دوازدهم نیز طی یک سال گذشته به ویژه از زمانی که تحت فشار تحریمها قرار گرفته است، دچار خطاهای فاحشی در تصمیمها و سیاستگذاریهای خود شده که ناشی از عدم آیندهنگری و هیجانزدگی بر اثر شرایط است.
برای مثال، در اوج آشفتگیهای بازار ارز، دولت به یکباره تصمیم گرفت نرخ دلار را روی ۴۲۰۰ تومان تثبیت کند و «به همه نیازهای ارزی» پاسخ دهد. این تصمیم با دو هدف گرفته شد؛ نخست، کنترل هرجومرج در بازار ارز و دوم، کنترل نرخ تورم.
حالا ۱۱ ماه از آن تصمیم غیرکارشناسی که با دید کوتاه مدت و بر اثر هیجانزدگی گرفته شد میگذرد؛ نه بازار ارز آنطور که باید کنترل شد و نه شتاب نرخ تورم کمتر شد. حاصل این سیاست، اتلاف حجم زیادی از ذخایر ارزی بود که میتوانست در روزهای سخت به کمک کشور بیاید.
حتی رئیس کل بانک مرکزی نیز به تازگی اذعان کرده است که سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی «ایجاد رانت» کرده و موجب «افزایش سطح عمومی قیمت ها» شده است.
این ناکامی میتواند یک درس بسیار بزرگ برای برخی سیاستگذاران در دولت باشد که خود را عالم دهر میدانند و در تصمیمگیریهایشان به واقعیتهای گذشته و نظرات کارشناسی اهمیتی نمیدهند.