برنامه هسته‌ای ایران؛ از «حق مسلم» تا حفظ مرزهای هویتی

حدود دو دهه از آغاز مناقشه هسته ای ایران با غرب می‌گذرد؛ مناقشه‌ای که ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار داد و حتی دو طرف را تا مرز درگیری مستقیم نظامی نیز پیش برد. طی این سال‌ها ایران صنعت هسته‌ای خود را حتی پس از توافق 2015، از نظر کمی و کیفی توسعه داده است. جمهوری اسلامی اگر در دهه هشتاد خورشیدی انرژی هسته‌ای را «حق مسلم» خود می‌دانست، اکنون آن را «ناموس» و «حیثیت» خود می‌داند و حاضر نیست یک قدم از این برنامه مناقشه‌انگیز عقب بنشیند.

بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، برنامه اتمی جمهوری اسلامی را صرفاً در سطح فنی یا سیاسی تحلیل می‌کنند؛ اما کمتر پیش آمده که صاحب‌نظران و کارشناسان این مسئله پیچیده را در سطوح ماهوی و فلسفی واکاوی کنند. خلأ تحلیل‌های دقیق و عمیق درباره موضوع هسته‌ای ایران، ذهن بسیاری از شهروندان را هنوز درگیر این سؤال نگه ‌داشته است که چرا جمهوری اسلامی برنامه هسته‌ای خود را با تمام دردسرها و هزینه‌های اقتصادی و سیاسی هنگفتی که دارد، همچنان پیگیری می‌کند.

شاید پاسخ روشن و دقیق به بسیاری از سؤال‌های پیرامون برنامه هسته‌ای ایران چندان ساده نباشد؛ اما تا دلتان بخواهد با پاسخ‌های دم‌دستی مواجه‌ایم که می‌توان با هرکدام از آن‌ها رویکرد جمهوری اسلامی را در برنامه هسته‌ای‌اش توجیه کرد. از جمله این پاسخ‌ها می‌توان به این اشاره کرد ایران با توسعه صنعت هسته‌ای می‌تواند در زمینه‌های انرژی، پزشکی، کشاورزی و... پیشرفت‌های چشمگیری داشته باشد. اگرچه این دست پاسخ‌ها درست و برای عام مردم قانع‌کننده است، بازگوکننده عمق فلسفه برنامه هسته‌ای ایران نیست و نمی‌تواند تحلیل دقیقی از مناقشه ادامه‌دار ایران و غرب بر سر این مسئله پیچیده به دست دهد.

بد نیست برای اینکه لقمه را دور سرمان نچرخانیم، همین‌جا مبحثی را باز کنیم تا به فهم مسئله کمک کند؛ مبحثی درباره «هویت» و «امنیت هستی شناختیِ» جمهوری اسلامی که برنامه هسته‌ای ایران نیز پیوندهای عمیقی با آن دارد. امنیت هستی شناختی رویکردی مناسب و تقریباً دقیق برای تحلیل منازعات و مناقشه‌های پایدار در روابط بین‌الملل است. سود و زیان بسیاری از رفتارهای حکومت‌ها را که نمی‌توان بر اساس معادلات اقتصادی سنجید، از طریق این رویکرد قابل توجیه است.

امنیت هستی شناختی و تشویش و نگرانی وجودی دو جزء و عنصر ضروری و اساسی نظریه «وجود انسانی» آنتونی گیدنز هستند. به نظر گیدنز، امنیت هستی شناختی عبارت است از احساس ایمنی اساسی فرد در جهان که شامل اعتماد و اطمینان پایه‌ای و اولیه سایر مردم نیز می‌شود. جلب چنین اعتماد و اطمینانی برای اینکه شخص احساس آرامش روانی خود را حفظ کند و از تشویش و نگرانی جلوگیری کند، ضروری و حیاتی است؛ به‌ بیان‌ دیگر، امنیت هستی شناختی، امنیت هستی و وجود است. نوعی اطمینان از اینکه جهان آن‌گونه است که باید باشد.

برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز که به باور برخی کارشناسان هزینه و سود اقتصادی آن چندان با هم جور در نمی‌آید، در دستگاه امنیت هستی شناختی کاملاً قابل توجیه است. در واقع جمهوری اسلامی با این برنامه مناقشه‌انگیز اهدافی فراتر از مسائل اقتصادی را پیگیری می‌کند که مهم‌ترین آن ترسیم هویت و ثبات خود در سیاست خارجی‌اش است.

جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی نسبتاً نوپا که دارای ویژگی‌های اسلامی و انقلابی است و خود را با مختصاتی بر پایه فقه شیعه تعریف می‌کند، طی دو دهه گذشته علاقه‌مند بوده که این تعریف از هویت خود را با قدرتی که از صنعت هسته‌ای و موشکی می‌گیرد، دوام و قوام ببخشد. اگرچه این دو برنامه مهم هزینه‌های سنگینی را از طریق تحریم‌ها به کشور تحمیل کرده، به زعم مقامات ارشد نظام به لحاظ هویتی و حیثیتی دستاوردهایی را در بر داشته که در بلندمدت می‌تواند اقتدار جمهوری اسلامی در سیاست خارجی‌اش را افزایش دهد.

معمولاً حکومت‌ها در کنار امنیت فیزیکی خود، در پی امنیت هویتشان نیز هستند و این امنیت هویتی به زعم ما ایرانی‌ها با حیثیت و آبرو پیوند ناگسستنی دارد؛ به‌بیان‌دیگر، انسان ایرانی تا زمانی هویت دارد و این هویت خدشه‌دار نشده که آبرو و حیثیتش حفظ شود؛ بنابراین، اگر فرض را بر این بگذاریم که حکومت نیز مانند یک انسان در پی حفظ هویتش است، چاره‌ای جز این ندارد که از حریم هویتی، آبرو و حیثیت خود از طریق حراست از مظاهر این سه مقوله دفاع کند. مهم‌ترین مظاهر هویتی و حیثیتی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی نیز (علاوه بر ویژگی‌های اسلامی) برنامه هسته‌ای و موشکی‌اش است که تاکنون برای توسعه و حراست از آن‌ها هزینه‌های بسیار سنگینی را پرداخت کرده است.

اصرار جمهوری اسلامی بر «حق» غنی‌سازی اورانیوم و تداوم چرخه فعالیت‌های هسته‌ای نیز در چارچوب مبحث امنیت هستی شناختی قابل‌تحلیل است. حکومت ایران به ویژه به دلیل اقدام‌های ابرقدرتی چون آمریکا که فضای بی‌ثباتی و عدم قطعیت را برای قدرت‌های نوظهور به وجود می‌آورد، همواره واکنش‌هایی را نشان داده تا اضطراب و تشویش ناشی از این عدم قطعیت و بی‌ثباتی را برطرف کند. برنامه هسته‌ای و موشکی ایران نیز از جمله واکنش‌های جمهوری اسلامی به ایجاد فضای نامطمئن منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است در جهت حفظ امنیت هستی شناختی و فیزیکی‌اش است که هرگز نمی‌توان با چرتکه به محاسبه اقتصادی آن پرداخت.


مجتبی نیک اقبال | دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل

روزنامه اعتماد